آرشامآرشام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آرشام پسملی

کلمات گفته شده تا یک سالگی آرشام :

پسرم گلم شما دیگه تقریباً از هفت ماهگی کم کم شروع کردی به گفتن چندین کلمه مثل : جیز - بابا - دد - آب - بوپ ( توپ ) - دای ( دایی ) - ماما (مامان ) - داخ ( داغ ) - ب ب (به به ) - تی (هستی ) - قربونت برم همه کارات قشنگه یکی از قشنگترین کارات هم حرف زدنته
21 اسفند 1390

اولین مسافرت آرشام :

اولین مسافرت آرشامی اواسط اردیبهشت رفتن به همدان بود توی این مسافرت باز هم مثل همیشه باباسرکار بود و نتونست با ما بیاد . من وآرشامی با بابایی ، مامانی ، خاله مهتاب ، دایی مهدی و هستی خوشگله با همدیگه رفتیم همدان .هوا فوق العاده خوب بود و پسرم با بودن تو به من که خیلی خوش گذشت البته بگذریم که مامانی خیلی زحمت شما رو کشید و نمی گذاشت به شما بد بگذره .   .
17 اسفند 1390

روز ختنه آقا آرشام :

41 امین روز تولد آقا آرشام من و بابا بهمراه مامانی و دایی مهدی رفتیم کلینیک یوسف آباد پیش دکتر محمد رضا برقی که پسری رو ختنه کنند . مامان قربونت بره عزیزم که اینقدر اذیت شدی پسرم وقتی که تو توی اتاق عمل بودی من مثل اسفند رو آتیش بودم همش به بابا می گفتم تر رو خدا برو ببین یه موقعه مانیستیم بچه ام نترسه بابا هم میخندید و میگفت پسرم مرد از هیچ چی نمی ترسه. عزیزم وقتی که از اتاق عمل اومدی تو بغلم و من و مامانی شروع کردیم به قربون صدقه رفتند یهو زدی زیر گریه ، قربون پسر شیطون و باهوش ام برم  که از کوچیکی اینقدر موقعیت ها رو خوب تشخیص میده . توی ماشین هم همش دایی مهدی میگفت عزیزم آرشامی تو رو خدا گریه نکن . بعد از اومدن ...
17 اسفند 1390