آرشامآرشام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آرشام پسملی

مسافرت به همدان :

1391/3/19 22:34
نویسنده : مامان
1,640 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم چند روز تعطیله و من و بابا تصمیم گرفتیم که بریم همدان راستی توی این سفر عمه سعیده اینا هم با ما هستند.

توی این چند روز جاهای مختلفی مثل گنج نامه (شما اونجا خیلی شیطونی کردی  و همش میخواستی تنهایی راه بری ) ، مقبره بوعلی ، بازار لالجین رو رفتیم . با پارسا و سروش هم خیلی دوست شده بودی عمو حسین هم هی برات شعر میخوند توام دست می زدی .

مامان جان سفر خیلی خوبی بود مخصوصاً که شما یه آب و هوایی عوض کردی .

اینم عکس آرشام و بابا توی لالجین

عکس لالجین

بقیه عکسها توی ادامه مطالب

 

عکس آرشام توی گنجنامه در حال فرفره بازی :

عکس آرشام توی گنجنامه  

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

عکس آرشام بعد از خوردن دیزی و ماست :

عکس آرشام بعد از خوردن دیزی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

عکس آرشام تو مقبره بوعلی سینا :

عکس تو مقبره بوعلی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

عکس پسر شیطونم که حواسش به همه جا هست :

عکس پسر شیطونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مسافران آسمانی
9 اردیبهشت 91 11:27
به سلامتی...همیشه به سفر و تفریح خانمی...
چه عکسای قشنگی گرفتین ، مخصوصا اونجا که ماست و دیزی خورده...خیلی ماه شده...
چقدر این آرشامی شبیه آقای پدر هست...؟



ممنون شما خیلی به ما لطف دارید
خاله مهتاب
10 اردیبهشت 91 9:13
سلام آرشام خوشگله، عكس هاي همدانت يكي از يكي قشنگ تر بود. عكس اول كه نشون ميداد شما اينقدر شيطون هستي كه تو حياط گنجنامه نشستي و داري فرفره بازي مي كني. عكس دوم كه با اون دور لب هاي نارنجي و سفيدت معلوم بود كه غذايي خوردي كه تركيبي از رنگ نارنجي (ديزي) و سفيد(ماست) خوردي. عكس سوم كه ماشاالله اصلا اندازه بچه هاي يك ساله نيستي خاله شبيه پسر بچه هاي 3 يا 4 ساله هستي. عكس چهارم هم كه نشون دهنده شيطوني و باهوشي شماست.
الهي خاله قربونت بره. عزيزم.


خاله مهتاب من از طرف آرشام از شما تشکر می کنم ، خاله، آرشام هم با کاراش نشون میدهه که شما و هستی خوشگله رو چقدر دوست داره

عمه شهلا
14 اردیبهشت 91 11:51
عمه قربونت بره.....هر روز قشنگ تر از دیروز میشی....دیگه ام تنهایی دیزی نخور...بس من چی....؟؟؟؟؟نوش جونت عمه جون


مرسی عمه شهلا((از طرف آرشام))
ممنون عمه هم از شما هم از مریم و فاطمه جون که به وبلاگم سر می زنید و برام کامنت میزارید .
باباي مهيار و مهگل
19 اردیبهشت 91 22:38
الهي فداش چه بزرگ شده ماشالله ولي متاسفانه داري شبيه بابا محمود ميشي. به بابا محمودم بگو قول بده نخنده خوشگلهبذار دلش خوش باشه


ممنون عمو ، خدا گل های شما را هم براتون نگه داره مرسی که به ما سر زدید
حسين
1 آذر 91 19:37
سلام.
همش كه تو اين سايت صحبت دايي و خاله هست حداقل ما كه تو اين همدون رفتن با شما چمدون بستيم يه اسمي يا عكسي از ما ميذاشتي.
عمو حسين



وای وای ببخشید ، همه میدونن که آرشامی چقدر پارسا و سروش رو دوست داره ( البته عمه سعیده و عمو حسین هم که جای خود دارن )
خداییش مسافرت با شما به ما که کلی خوش گذشت
ممنون